آنقدر
پشت کوه های نقاشی گیر کردی
که هر چشمی در انتظار آمدنت بود
به خواب رفت
و قطاری که هرشب
خجالت خالی بودنش را سوت می کشد
خواب مردانه ای است
که صبح های بسیاری تعبیر شده است
راستش هنوز
حرف های زیادی در دلم مانده است
و خودکارم هنوز
ته مانده ی جوهری دارد
و دوستانم هنوز
شعرهای سوزناک مرا دوست تر دارند
وگرنه با تو می گفتم
آنکه تمام عمر در ایستگاه ایستاده است
سوزنبان پیری است
که دیگر نه تکان دادن دستی خوشحالش می کند
نه تکان دادن دستی غمگینش .
نظرات شما عزیزان:
عجیبه واقعا!!! شما اصلا شعر یا نوشته ی بد ندارین بنظرم...
پاسخ: خواهش میکنم بیشتر به خاطر علاقه ای که به شعر و ادبیات دارم سعی میکنم مطالبی رو که با احساسم سازگاری داشته باشه توی وبلاگ بزارم.البته پیدا کردن این مطالب کمی مشکله
پاسخ: خواهش میکنم بیشتر به خاطر علاقه ای که به شعر و ادبیات دارم سعی میکنم مطالبی رو که با احساسم سازگاری داشته باشه توی وبلاگ بزارم.البته پیدا کردن این مطالب کمی مشکله
ali jan weblog qashangi dari mamnun ke be man sar zadi.gif)
.gif)
.: Weblog Themes By Pichak :.